روز نوشت‌های محمد تقی کریمی

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۵۸ ب.ظ محمد تقی کریمی
تفاوت ساختار سازمانی مسطح و ساختار سازمانی سلسله مراتبی

تفاوت ساختار سازمانی مسطح و ساختار سازمانی سلسله مراتبی

ساختار سازمانی مشخص کننده نحوه ارتباط کارمندان و تعیین سیاست‌ها، مسئولیت‌ها و سطوح اختیارات می‌باشد. همچنین این ساختار مشخص میکند که رهبری در سازمان چگونه انجام می‌شود و اطلاعات به چه طریقی درون سازمان در جریان قرار میگیرند. سازمان‌‌ها معمولا ساختار مسطح یا سلسله مراتبی را انتخاب میکنند.

ساختار مسطح
سطوح مدیریتی بین مدیران و کارکنان کم و یا وجود ندارد. در چنین سازمانی نظارت بر کارکنان کمتر است و مشارکت کارمندان را در روند تصمیم گیری افزایش می‌دهد.

مزایای ساختار مسطح

  • مسئولیت‌پذیری کارمندان را افزایش می‌دهد.
  • حذف سطوح متفاوت مدیریت، سرعت هماهنگی و ارتباط بین کارکنان را بهبود می‌بخشد.
  • سطوح کمتر مدیریت، کارکنان را در فرایند تصمیم گیری تشویق میکند.
  • حذف مدیران میانی، باعث کاهش هزینه‌های سازمان می‌شود.

معایب ساختار مسطح

  • اغلب کارکنان مدیری مشخص برای گزارش دادن ندارند، که موجب سردرگمی و اختلاف قدرت در مدیریت می‌شود.
  • تمایل به پرورش کارمندان چند تخصصه بجای کارمندان متخصص و روشن نبودن شرح وظایف کارکنان.
  • ممکن است مانع رشد بلند مدت و ارتقای کارکنان شود و به این دلیل که مدیریت به دنبال ایجاد ساختاری یکپارچه می‌باشد در مقابل ایده‌ها و فرصت‌ها جدید ایستادگی کند.
  • در سازمان‌های بزرگتر برای استفاده از ساختار مسطح و سازگاری با آن، باید شرکت به واحدهای کوچکتر و قابل کنترل‌تر تقسیم شود.

 

ساختار سازمانی سلسله مراتبی
مانند یک طرح هرمی، هر کارمند در سازمان، به جز یکی (معمولا مدیرعامل)، به شخص دیگری در درون سازمان وابسته است. این طرح هرمی شامل چندین نهاد است که از کارکنان پایه در پایین هرم شروع و به مدیریت در بالای هرم ختم می‌شود.

مزایای ساختار سلسله مراتبی

  • سطوح رهبری، قدرت و سطوح مسئولیت واضح است.
  • فرصت‌های ارتقای شغلی برای کارکنان ایجاد انگیزه می‌کند.
  • توسعه کارمندان به عنوان متخصص Specialist، کارکنان میتوانند زمینه کاری خود را محدود و در مهارتشان متخصص شوند.
  • کارکنان به بخش‌های درون سازمانی خود وفادار هستند و به دنبال کسب بهترین نتایج برای آن بخش هستند.

معایب ساختار سلسله مراتبی

  • ارتباطات در سراسر سازمان، نسبت به ساختار مسطح، اثربخشی کمتری دارد.
  • رقابت بین بخش‌های گوناگون سازمان منجر به اتلاف منابع می‌شود، زیرا هر بخش به دنبال منافع خود می‌باشد، تا منافع کل سازمان.
  • افزایش بوروکراسی اغلب باعث کاهش سرعت تغییرات شده و ممکن است برای پاسخ به مشتری زمان بیشتری نیاز باشد.
  • حقوق برای چندین لایه مدیریت، موجب افزایش هزینه‌های سازمان می‌شود.
۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۶:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد تقی کریمی
يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۵ ب.ظ محمد تقی کریمی
مزایا و معایب ساختار سازمانی مسطح

مزایا و معایب ساختار سازمانی مسطح

سازمان‌های مسطح با لایه‌های مدیریتی کم و گستره وسیعی از اختیارات تعریف می‌شوند. این ساختار اگر به درستی اجرا شود، منجر به تصمیم‌گیری سریعتر، مشتریان راضی‌تر و کارمندان شادتر می‌شود. با این حال اگر به درستی اجرا نشود، میتواند باعث سردرگمی شغلی و کاهش وفاداری مشتریان سازمان شود. سازمان‌های مسطح بیشتر در کسب‌وکارهای کوچک و یا در بخش‌ کوچکتری از یک سازمان بزرگتر عملیاتی هستند. زیرا مدیریت یک شرکت بزرگ با لایه‌های کمتر مدیریت، تقریبا غیر ممکن است.

 

ارتباطات
از آنجا که زنجیره فرماندهی در سازمان مسطح، کوچک و یا حتی تک لایه‌ای است، ارتباطات اغلب سریعتر و موثرتر انجام میگیرد. ورود مستقیم و کنترل عملیات کسب‌وکار منجر به کاهش مخالفت‌ها و بحث‌ها میشود و افراد دیدگاه‌های خود را می‌توانند به راحتی و به صورت عمومی، مورد بحث قرار دهند. با این حال، کارکنان ممکن است با بیش از یک مدیر در ارتباط باشند و ممکن است عملکرد آنها با دیگر کارکنان و بخش‌ها اشتباه گرفته شود.

 

اختیارات و تصمیم‌گیری
سطوح کمتر مدیریت به معنی قدرت‌های کمتر و انعطاف‌پذیری بیشتر در تصمیم‌گیری است. با این حال، این بدان معنی است که زیرشاخه‌های بیشتری باید به یک مدیر گزارش دهند که منجر به سردرگمی در زنجیره فرماندهی می‌شود. هنگامی که کارکنان خودشان توانایی تصمیم‌گیری داشته باشند، مشتریان نیز خوشنودترند، زیرا نیازی به انتظار برای حضور مدیریت و تایید تصمیمات ندارند. هنگامی که همه زیر دستان به یک (یا چند) مدیر اجرایی گزاش می‌دهند، برای رهبران آن تیم حفظ ساختار و اثربخشی آنها دشوار می‌شود.

"بسیاری از زیردستان به این مظنون هستند که مدیریت به سایر همکارانشان بیشتر توجه دارد."
نیویورک تایمز – مدیریت بدون سلسله مراتب

 

هزینه‌ها
هنگامی که ساختار مسطح عملکرد درستی داشته باشد، می‌تواند هزینه کارفرما و جابه‌جایی کارکنان را کاهش و حاشیه سود را افزایش دهد. از آنجا که غرامت یک مدیر معمولا بیشتر از سایر کارمندان است، سطوح مدیریت کمتر به معنی صرفه‌جویی در هزینه‌ها است. تمرکز ساختار پایین به بالا باعث پرورش کارکنان بسیار شایسته‌ای میشود که در شغلشان شادتر هستند و احتمال کمتری برای ترک شغلشان و یا ضعیف عمل کردن دارند. هر چه زمان حضور کارکنان در سازمان بیشتر می‌شود، هزینه کمتری برای آموزش آنها پرداخت خواهید کرد و به مرور شایسته‌تر و سازنده‌تر خواهند شد.

 

رشد
زمانی که ساختار مسطح در سازمان‌های کوچکتر و یا برای بخش کوچکی از یک سازمان بزرگتر استفاده شود، موثرتر است. برای کسب‌وکارهای کوچک اختیار دادن به کارکنان برای تصمیم‌گیری‌های سریع منجر به تعامل بهتر با مشتری و افزایش انعطاف‌پذیری می‌شود.

"مواردی وجود دارد مانند تخفیف دادن روی یک محصول در یک فروشگاه خاص، اما عدم دریافت تخفیف از همان فروشگاه در

مکانی دیگر"

بیزنس‌پلن

 

روحیه
سازمان‌‎های مسطح به کارکنان آموزش دیده حرفه‌ای، که توانایی تصمیم‌گیری دارند متکی است. وقتی کارکنان احساس کنند که در عملیات‌های سازمان قدرت دارند و مسئول هستند، به دلیل علاقه شخصیشان به کل سیستم با علاقه و پشتکار بیشتری کار میکنند. به جای زمانی که آنها برای ملاقات با افراد رده بالاتر صرف کنند و تاییدیه بگیرند، کارمندان با افراد هم رده خود در آن بخش بررسی می‌کنند که یک وظیفه تکرار نشود.

 

مزایا

معایب

صرفه‌جویی در هزینه

ناتوانی در تغییر سبک رهبری

تصمیم‌گیری سریعتر

مدیریت تغییرات دشوار

ارتباطات شفافتر

عدم شفافیت در شرح وظایف شغلی

نفوذ و نظارت کمتر

ارتقا شغلی به سختی انجام می‌شود

حل مسئله تیمی

توانمند شدن بصورت عمومی نه تخصصی

 

۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۵:۱۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد تقی کریمی
شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۵۳ ب.ظ محمد تقی کریمی
تجزیه و تحلیل SWOT برای شخص شما

تجزیه و تحلیل SWOT برای شخص شما

آیا به دنبال راه تازه‌ای برای اندازه‌گیری وضعیت حرفه‌ای خود هستید؟ SWOT مدلی ساده اما قدرتمند برای تجزیه و تحلیل موقعیت‌های راهبردی شرکت‌ها، محصولات و یا شرایط کسب‌و‌کار می‌باشد و نشان‌دهنده نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها است. 

به دلیل گستردگی دانش استراتژی و ابزارهای آن، در این مقاله بصورت متمرکز فقط ابزار SWOT را بررسی میکنیم. SWOT اولین بار در سال 1960 به عنوان ابزاری برای کسب و کارها توسط ادموند پی لرند، رولاند کریستنسن و کنت اندروز طراحی شد، سپس در سال 1982 هاینز وریچ، یک ماتریس 2*2 به آن اضافه کرد که نقاط قوت و ضعف را در بالا و فرصت‌ها و تهدیدات را در پایین جدول قرار داد. این تکنیک رایج‌ترین و موثرترین روش تجزیه و تحلیل در استراتژی است. بسیاری از متخصصین ارزش تجزیه و تحلیل SWOT در کسب و کار را تشخیص داده‌ و از آن جهت یافتن زاویه دیدی جدید در مسیر خود استفاده میکنند. با این حال تعداد کمی از افراد از این تکنیک در جهت پیشبرد اهداف شخصی استفاده می‌کنند.

ادامه مطلب...
۱۷ تیر ۹۶ ، ۲۱:۵۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد تقی کریمی