حدود 4 ماه از پایان دوره جامع توانگری میگذره و بالاخره من دست به بلاگ شدم تا در مورد تجربه خودم در این دوره بنویسم. خیلی خلاصه و بدون اشاره به بسیاری از نکات مهم این مطالبو مینویسم. باتوجه به سابقه شغلی و تحصیلیم شک داشتم که آیا باید برای شرکت در این دوره خاص و بی‌نظیر آموزشی اقدام کنم یا خیر؟ چون احساس نیازی به مطالب آموزشی نداشتم و باورم این بود که مطلب جدیدی در این دوره از نظر دانشی کسب نمی‌کنم. همنطور که میدونید پژوهش‌های من با محوریت روانشناسی تحلیلی یونگ هستش، یه لحظه به خودم گفتم نکنه گرفتار تله فرزانگی کاذب شدم! کمی بیشتر فکر کردم و دقیق‌تر پازل‌هارو کنار هم گذاشتم و تصمیم گرفتم اگر برای این دوره اقدام کردم با یک صفحه کاملا سفید و خالی وارد جلسات آموزشی بشم.

فرزانگی کاذب، یعنی باختن به دانش‌های قبلی، سریع تا یه چیزی می‌شنویم میخوایم وصلش کنیم به قالب‌های ذهنی و دانش قبلی که کسب کردیم. اغلب افرادی که دچار این مشکل هستن وقتی باهاشون صحبت میکنیم کلمات و جملات زیرو خیلی استفاده میکنن:

  • آره، میدونم!
  • آره، اینو بلدم!
  • میدونم چی میگی!

خیلی از مواقع هم وسط حرفت میپرن و میخوان حرفتو کامل کنن مثل "آها اینو میگی!" یا بدتر اینکه طرف وسط حرفت میپره و میگه "آها اینی که میگی میشه فلان دیگه..." دقت کنیم که منظور همه افراد نیستن، مراقب باشیم دچار خطای شناختی تعمیم مبالغه آمیز نشیم و به هر کسی که این رفتارو داشت نگیم تو تله فرزانه کاذب داری. نکته آخر، فرزانگی سالم یعنی وسیله بودن دانستن شخص خودمان.